شب یلدا
عزیز دلم سلام اگه بدونی این هفته چقدر واسه مامانی سخت گذشت ؟ حسابی چشم به راه فرشته کوچولوش بود. اما این فرشته ما خیلی ناقلاست و میخواد بذاره یه موقعی بیاد که دل ما واسش کلی تنگ شده باشه مگه نه ؟ خداییش این روزا خیلی کند پیش میرن . مادر جون هم تا دیروز صبح پیشمون بود . دیروز ما رفتیم اونجا . و امشب هم که قراره بریم خونه خاله مرضی آخه امشب شب یلداست . خلاصه این مدت خاله بازی میکنیم . بابایی هم میخواد فرداشب مرخصی بگیره و بیاد کنارمون تا سه نفری جشن بگیریم ! البته شاید مادرجونی هم اومد خونمون ش...
نویسنده :
مامان طلا
17:23